دور (منطق)دور، از اصطلاحات علم منطق بوده و به معنی توقف وجودي دو چيز بر همديگر میباشد. ۱ - توضیح اجمالیدور، از اصطلاحات علم منطق بوده و به معنی توقف وجودي دو چيز بر همديگر میباشد. دور عبارت است از: توقف دو چيز بر يکديگر در وجود؛ مانند آنکه الف علت ب باشد و ب هم علت الف باشد. ۱.۱ - بطلان دوربطلان دور بديهي است، زيرا مستلزم تقدم شىء بر خودش است. ۱.۲ - تعريف دوريدر منطق، وقتي شناخت معرِّف موکول به شناخت معرَّف باشد و شناختن معرَّف نيز به شناخت معرِّف منوط شود آن را «تعريف دوري» و «تعريف شيء بنفسه» ميگويند؛ يعني چيزي را ميخواهند به خودش بشناسانند، چنانکه در تعريف زوج گفته شود: «عددي است که فرد نباشد» و در تعريف فرد بگويند: «عددي است که زوج نباشد». شناساندن چيز مجهولي به خودش محال است، زيرا لازم ميآيد آن چيز قبل از معلوم شدن از طريق تعريف، معلوم باشد. ۱.۳ - مصادره به مطلوباما در مقام حجت و استدلال، اگر نتیجه را به خود ثابت کنند؛ يعني آن را مقدمه قرار دهند، «مصادره به مطلوب» ناميده ميشود. ۲ - اقسام دوردور بر دو نوع است: مُصرَّح و مُضمَر. ۲.۱ - دور مصرحدور مصرح، آن است که شیء برخودش به يک مرتبه مقدم شود؛ مثلاً در تعريف خورشيد گفته شود: «خورشيد، ستاره روز است». و روز تعريف شود به: «هنگام طلوع خورشيد». در اين تعريف، شناخت خورشيد، متوقف بر شناخت روز و شناخت روز، متوقف بر شناخت خورشيد شده و در واقع، شناخت خورشيد بر شناخت خودش منوط شده است. ۲.۲ - دور مضمردور مضمر، آن است که چيزى بيش از يک مرتبه بر خود مقدم شود؛ مثلاً در تعريف عدد دو گفته شود: «عدد دو، زوج اول است»، و زوج تعريف شود به: «چيزى که به دو قسمت متساوى قابل انقسام است»، و متساوى تعريف شود به: «دو چيزى که يکى از آنها بر ديگرى زايد نباشد»، و شناخت «دو چيز» نيز در گرو شناخت مفهوم «عدد دو» است. در اين باره نيز در نهايت با چند واسطه، شناخت عدد دو به شناخت خودش منوط شده است. ۳ - تفکیک دور حقیقی از دور معیلفظ دور، گاهى بر وضعى ديگر نيز اطلاق مىشود که آن را به نام «دور معی» مىنامند و چون براي تبيين آن غالباً به دو خِشت متکى بر يکديگر مثال زده ميشود، آن را «دور لِبْنى» نيز خواندهاند (لِبن به معناي خشت است) ، ولي در اين دور به هيچوجه تقدم وجودى نيست، بلکه مثل ساير امور متلازمه، هر دو، متلازم در وجودند و معلول امر ديگرىاند؛ پس دور حقيقى که تحقق آن محال است به دو نوع اول منحصر مىشود. [۲]
قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۱۳.
[۳]
قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۸۱.
[۴]
ابن سینا، حسین بن عبدالله، دانش نامه علائى، ص ۱۷.
[۵]
مجتهدخراسانی(شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۱۲۳.
۴ - پانویس
۵ - منبعپایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «دور»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۲۷. ردههای این صفحه : اصطلاحات منطقی
|